شهید سید محمد تقی شاهچراغ: هدف و مقصودم از جبهه آمدن این است: 1- رضای حق 2- لبیک به ندای امام امت امید مستضعفان جهان 3- آزادی کربلا 4- تکلیف شرعی را اداء کرده باشم... با خداوند پیمان می بندم که در تمام عاشوراها و در تمام کربلاها با حسین (ع) همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامی که همه احکام اسلام در زیر پرچم اسلامی امام زمان (عج) به اجرا درآید.

Back شما اینجا هستید: نشرح خاطرات دین الهی اهل بیت علیهم السلام

اهل بیت علیهم السلام

«علی، امیرَالمؤمنین»

در چهارده سالگی با مشکلی روبرو شده بودم که خیلی اذیّتم می کرد؛ شب ها خواب های وحشتناک و ترسناک می دیدم و نمی دانستم چه کار کنم تا این که یک روز، مشکلم را با احمد در میان گذاشتم.
-    احمد؛ خیلی می ترسم؛ نمی دانم چرا ...
-    نگران نباش؛ چیزی یادت می دهم که اگر قبل از خواب بخوانی برای همیشه راحت می شوی.
-    چه خوب! پس بگذار فردا مداد وکاغذ بیاورم... می ترسم از یادم برود.
فردا موقع رفتن، مداد و کاغذی برداشتم و از او خواستم تا جمله اَش را بگوید.
-    هر وقت خواستی بخوابی، بگو: «سَرِ بالین، تَهِ بالین -  هیچ کَس به خوابم نیاد جُز علی امیرَ المؤمنین»
نسخه ی شفابخشی که هنوز هم از آن استفاده می کنم.

«به نقل از آقای جعفر اوحدی از دوستان شهید احمد قربعلی»

«اسم خوب»

خانواده ما از قدیم، جهت احترام به مقام دو سید جوانان اهل بهشت علیهماالسلام، معمولاً نام حسن و حسین را برای فرزندان پسر انتخاب می‌کرده‌اند؛ به عنوان نمونه، اسم دو نفر از عموهایم سید حسن و سید حسین بود؛ همین طور دو نفر از پسر عموهایم، نام حسن و حسین را روی فرزندان‌شان گذاشته بودند. من هم می‌خواستم همین مسیر را دنبال کرده باشم؛ به همین خاطر  وقتی فرزند اول‌مان به دنیا آمد اسمش را حسن گذاشتم و پسر بعدی را حسین، تا در خانه‌ی ما هم این دو نام زیبا جاری باشد.

«به نقل از آقای سید علی شاهچراغی پدر شهید سید حسن شاهچراغی»