شهید سید محمد تقی شاهچراغ: هدف و مقصودم از جبهه آمدن این است: 1- رضای حق 2- لبیک به ندای امام امت امید مستضعفان جهان 3- آزادی کربلا 4- تکلیف شرعی را اداء کرده باشم... با خداوند پیمان می بندم که در تمام عاشوراها و در تمام کربلاها با حسین (ع) همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامی که همه احکام اسلام در زیر پرچم اسلامی امام زمان (عج) به اجرا درآید.

Back شما اینجا هستید: نشرح ستارگان پرفروغ شهید سید ابوالقاسم موسوی دامغانی [نماینده ی مجلس] خطبه ها نماز جمعه [موضوع خطبه ی اول: تقوا و معیار حلال و حرام ]

نماز جمعه [موضوع خطبه ی اول: تقوا و معیار حلال و حرام]

شهید حجت الاسلام و المسلمین سید ابوالقاسم موسوی دامغانی [نماینده ی مجلس شورای اسلامی] خدمات خالصانه و گسترده ی9-3 خویش به مردم خونگرم شهرستان رامهرمز را پس از پیروزی انقلاب با فعالیت در سنگر نماز جمعه آغاز کرده و در مدت کوتاه حضور خویش، این جایگاه مقدّس را به پناهگاه اَمن مردم مظلوم و مستضعف آن دیار مبدّل نمودند.
آن چه در ادامه می آید خطبه های نماز جمعه ی این روحانی مجاهد و انقلابی می باشد که بر اساس قرائن موجود در خطبه ی دوم در تاریخ 1361/12/13 ایراد گردیده است. شایان ذکر است موضوع خطبه ی اول « تقوا و معیار حلال و حرام » می باشد.

--------------------------------------------- خطبه ی اول --------------------------------------------

[السلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته]
[بسم الله الرحمن الرحيم]

الحمد لله رب العالمین و به نستعین. الصلاۀ و السلام علی العبد المُؤیَّد، الرَّسولِ المُسَدَّد حبیبنا و حبیب إله العالمین أبی القاسم المصطفی محمد «صلی الله علیه و آله المعصومین و لعنۀ الله علی أعدائهم اجمعین».

و بعد قال اللهُ العظیم: - أعوذ بالله من الشیطان الرجیم- «لَيْسَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فيما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ»

بنا بر وعده اي كه هفته ی قبل داده بوديم كه انشاءالله خطبه ی اول را پيرامون تقوا و پرهيزكاري صحبت كنيم، هفته ی قبل با عنوان يك آيه از آيات كريمه ی قرآن پيرامون مسأله ی بخل و مسأله ی سحت صحبت شد كه خداوند كريم در قرآن مي‌فرمايد شما خودتان را از بخل و از سحت – که بخل و حرص با هم است-  نگهداريد. در خطبه ی اين هفته به دنبال بحث مسأله ی تقوا، در همان رابطه، اين آيه ی كريمه ی قرآن كه تلاوت شد، عنوان گرديد خداوند مي‌فرمايد: براي كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام مي‌دهند باكي نيست در آنچه كه مي‌خورند و در آنچه كه استفاده مي‌كنند به شرط اين كه تقوا را رعايت كنند؛ به شرط اين كه پرهيزكار باشند. به دنبالش مي‌فرمايد: براي كساني كه ايمان مي‌آورند و عمل صالح مي‌كنند و باز پرهيزكاري را پيشه مي‌كنند. در اين آيه ی كريمه، سه مرحله سخن از تقوا به ميان آمده؛ در رابطه ی با كار و كسب، در رابطه  ی با آن چه كه انسان در زندگي اَزَش استفاده مي‌كند؛ مي‌خورد؛ مي‌آشامد و مي‌پوشد. قبل از تهيه ی غذا، احتياجات زندگي و بعد از تهيه ی احتياجات زندگي، در مصرف و پس از مصرف سه مرحله ی تقوا را در اين آيه ذكر مي‌كند. قابل توجه است؛ يكی از موارد تقوا همين‌جاست كه داريم عرض مي‌كنيم.

 برادران و خواهران نمازگزار ما خوب توجه كنند آني كه در اسلام فقاهت مطرح است و آني كه مسلمانان نمازگزار و پيروان اسلام فقاهت بايد به او توجه كنند، چيزي كه به عنوان معيار در اسلام فقاهت مطرح است در كسب و كار، در تجارت، در كارهاي توليدي و درآمدهاي افراد، «حلال و حرام» است. كم و زياد به عنوان معيار نيست؛ فلان كَس درآمدش كم است يا فلان كس درآمدش زياد است اين معيار نيست. معيار در سود، در درآمد، در بهره ی كار و بهره ی تجارت و بهره ی زراعت، معيار «حرام و حلال» است. ماها امروز در جامعه ی اسلامي و در فرهنگ اسلامي و سايه ی اسلام فقاهت بايد بر اساس اين معيار حركت كنيم. جامعه ی ما، بازار ما، كشاورزان ما، كارگران ما، كارمندان ما، زنان ما، همه ی افراد جامعه ی ما، معيار را در زندگي، در كسب و كار، بايد حرام و حلال قرار بدهند و در همين رابطه يعني به دست آوردن حلال، يعني پرهيز از حرام، اجتناب از حرام، محل تقوا هست. جاي در نظر گرفتن خدا و ترس از خدا هست كه با ترس از خدا، با پرهيزکاري، حرام نخورد؛ گِردِ حرام نگردد و به دنبال حلال برود.

در قرآن آياتي داريم خداوند ما را نهي مي‌كند از اين كه مال ديگران را، حق ديگران را، مخلوط با مال خودمان بكنيم. در يك آيه مي‌فرمايد «وَ لاتَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ‏ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ» مسلمان‌ها، نمازخوان‌ها، مؤمنين، پيروان اسلام و پيامبر، شما نكند كه مال مردم را با مال خودتان مخلوط بكنيد و بخوريد. اموال تان را با مال ديگران با حق ديگران مخلوط نكنيد. آقاي كارفرما؛ سود كارگاهت را با حقوق كارگرها مخلوط نكن؛ آقاي صاحب باغ؛ صاحب  مزرعه؛ درآمد خودت را از مزرعه و باغ با حق كشاورز مخلوط نكن و هر دو را با هم نخور. آقاي كاسب؛ آقاي كارمند؛ مرد و زن؛ همه و همه؛ قرآن به ما اين جور مي‌گويد .... [الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ‏ الْيَتامى‏ ظُلْماً] شما اموال يتيم‌ها، اموال صغيرها، خانواده‌هاي بي‌سرپرست را نخوريد كه اگر كسي مال يتيم را بخورد گويا آتش خورده؛ قرآن خوردن پول را خوردن آتش تعبير مي‌كند. خوردن مال يتيم را خوردن آتش معرفي مي‌كند. مي‌فرمايد: كساني كه حق يتيم را مي‌خورند؛ مال يتيم و صغير را مي‌خورند؛ اين ها پول نخوردند. اين ها غذا نخوردند؛ اين ها نان نخوردند؛ اين ها آتش خوردند و روز قيامت اين پول‌ها اين درآمدها تبديل به آتش خواهد شد. معيار، «حرام و حلال» است و چه قدر فقه ما در اين رابطه دقيق است. برادرها و خواهرها اين است كه ما مي‌گوييم اسلام ما توأم با اقتصاد و سياست است. نمي‌توانيد یک حكمي از احكام الله را شما بياوريد كه آن حكم فقط عبادي باشد؛ صرف، عبادي باشد؛ اقتصاد دَرَش نباشد؛ سياست دَرَش نباشد؛ نمي‌توانيد پيدا بكنيد. من امروز اشاره مي‌كنم به يكي دو مسأله ی فقهي كه ما در مقدّمات نماز داريم. برادرها و خواهرهاي نمازگزار ما خوب توجه كنند. طهارت يكي از مقدّمات نماز است. وضو يكي از اعضاي طهارت است. طهارت عبارت است از وضو، غسل و تيمم است. فقط من وضو را عرض مي‌كنم. مقدّمه ی نماز را؛ آقايي كه مي‌خواهي نماز بخواني؛ آبي كه باهاش وضو مي‌گيري بايد مباح باشد. زميني كه آب وضوي شما روي او مي‌ريزد بايد مباح باشد. ظرفي كه در او آب مي‌ريزي و با او وضو مي‌گيري بايد مباح باشد. آن جايي كه مي‌ايستي و وضو مي‌گيري بايد مباح باشد. يعني چي؟! يعني اگر آب وضوي شما غصبي باشد وضوي تان باطل است. نمازتان باطل است. يعني ظرفي كه دَرَش آب مي‌ريزي، باهاش وضو مي‌گيري، اگر مال مردم باشد، غصبي باشد، وضوي تان باطل است. اگر پشت‌بام منزل تان وضو بگيريد از ناودان آب توی خانه ی همسايه‌تان بريزد، ناراضي باشد، آب از روي پشت‌بام توی خانه همسايه تان ريخته، وضوي تان باطل است. اين يك مسأله.

مسأله ی دوم: شما مي‌روي كار مي‌كني، شما پول درمي‌آوري؛ مي‌روي بازار ميوه و نان مي‌خري از درآمد حرام؛ خداي ‌ناكرده از درآمد حرام. سابق درآمدهاي حرام بيشتر بود. اما امروز حرام مخلوط با حلال زياد است. حلال مخلوط با حرام زياد است. امروز ممكن است یک كاسبي در اثر ندانستن مسأله، در اثر ناآگاهي يا نه در اثر پول‌دوستي، خداي‌ناكرده يك وقتي كم بفروشد؛ تقلب بكند؛ احتكار بكند؛ گران بفروشد؛ مخلوط به حرام بكند يا نه، خداي‌ناكرده يك وقت، سابق بود الان الحمدلله رب العالمين به بركت جمهوري اسلامي نيست و اگر باشد آن چنان مخفي است كه هیچ كس نمي‌فهمد. رباخواري، رباخواري سابق بود. فراوان هم بود. مردم ما يكي از فشارهایي كه زمان طاغوت داشتند و امروز الحمدلله ربّ العالمين ندارند فشار ربا بود. نزول پول بودكه عجب مصيبت سنگين و بزرگي بود. مخصوصاً بر دوش بازاري‌هاي ما. من پريشب با يكي از بازارهاي محترم صحبت که مي‌كردم ايشان برايم نقل مي‌كرد؛ مي‌گفت: 5700 تومان از يك نفر سرمايه‌داري گرفته بودم بعنوان وام، يك ماهه 6000 تومان بدهم. 21 عدد 300 تومان، سود پول من دادم. خانه ی 6000 توماني من گرو بود؛ يك چك 6000 توماني گرو بود. اين ها را مي‌خواست همه‌اش را بلوكه بكند. واسطه پيدا كردم؛ رفت، گفت: آقا چك را بده؛ خانه را از بيع شرط بيرون بياور؛ من پولت را مي‌دهم. چه قدر مي‌گيري؟ گفت: اين قدر بالا و پايين رفت 17000 تومان در پايان به جاي 5700 تومان از من گرفت. تا آخر چك را برگرداند و من خانه را آزاد کردم. گفتم: آقا شكايت نكردي؟! گفت: نه؛ شكايت نكردم. چه قدر از اين جور آدم ها توی اين شهر، توی اين منطقه باشندكه خون شان را به جيب رباخوارهاي زمان طاغوت ريختند. به گلوي رباخوارهاي زمان طاغوت ريختند اما پس از پيروزي انقلاب شكايت هم نكردند و بعضي‌ها شكايت كردند متأسفانه آن جوركه بايد نتيجه نگرفتند. الان ما گرفتار همان رباخوارهاي ديروز هستيم كه صاحب زمين شدند صاحب باغ شدند و من فقط اشاره مي‌كنم. انشاءالله اگر که در فرصت هاي مناسب، خود آن ها همان جور كه قرآن مي‌گويد، توبه نكردند و نيامدند خودشان با دست خودشان تسليم نكردند حقوق صاحبان حق را، بابایي كه باغش را بابت ربا داده، بابايي كه مزرعه‌اش را بابت ربا داده، بابايي كه زمينش را بابت ربا گرفتند؛ اگر نيامدشان خودشان، بِهِشان برنگرداندند آن وقت توی جمهوري اسلامي اين ها نمي‌توانند فرار كنند. اگر ده دست هم زمين ها را بگردانند. علي‌ايّ حال اصل 49 اجرا خواهد. اصل 49 قانون اساسي، انشاءالله اجرا مي‌شود. اصل از کجا آمده؟ اگر سي سال قبل هم از پول ربا كسي مالك شده باشد گير ورثه‌اش آمده باشد؛ گير ورثه ی دست دوّمش آمده باشد آن، انشاءالله به ياري خدا بايد برگردد. نه اين كه امروز پاي شان را بگذارند گلوي مستضعفين؛ آن هايي كه يك، سه اتاقه می خواهند؛ یک دو اتاقه مي‌خواهند. مي‌گويند: امروز پس از پيام امام، ما زمين‌را، همان زمين‌ها را اين قدر و اين قدر و اين قدر مي‌فروشيم و تسليم قانون جمهوري اسلامي هم نمي‌شويم. اين يك نكته بود كه من ‌خواستم اشاره بكنم.

 برادرها و خواهرهاي نمازگزار ما معيار، «حرام و حلال» است. خدا در قرآن مي‌فرمايد: كساني كه ربا مي‌خورند اعلان جنگ با خدا داده‌اند؛ اعلان جنگ با خدا. اين ها در صورتي توبه‌شان قبول است. رباخوارها، كه فقط اصلِ آني كه داشتند؛ اگر ده هزار تومان، روز اولي كه وارد رباخواري شد پول داشته، امروز پس از توبه‌اش همان ده هزار تومان بايد برايش بماند. اگر ده هزار تومان، يازده هزار تومان شده با سود پول، اين يك هزار تومان مال او نيست. این یک هزار تومان مال آن هايي است كه سود پول داده‌اند. اگر صد هزار تومان شده، نود هزارتومانش مال آن هاست. اگر يك هكتار زمين داشته، امروز صد هكتار شده با سود پول، نود هكتارش مال آن هايي است كه سود پول داده‌اند. اين فقط يك هكتارش را حق دارد. اگر توبه بكند كه اميد داشته باشد از آتش جهنم خلاص بشود و از محاربه ی با خدا بيرون بيايد تنها راهش اين است. معيار چيست؟ «حرام و حلال». حالا آن مورد ورثه‌اش هستند؛ ورثه‌اش مي‌دانند که اين خانه بابت ربا برده شده، اين باغ بابت ربا برده شده، اين ها نمازشان توی آن خانه باطل است. اين ها نمازشان توی آن خانه باطل است. وضوي شان توی آن خانه باطل است. پنج پُشت هم بگردد اگر بدانند كه اين بابت ربا دست شان آمده، باطلِ نمازهاي شان. داشتم اين نكته را مي‌گفتم: شما مي‌رويد بازار با درآمد حرام؛ جنس مي‌گيري و وارد خانه‌ات مي‌كني. ميوه براي زن و بچه‌ات مي‌گيري. لباس مي‌گيري براي آن ها، آن ها نمي‌دانند كه اين حرام است. آن ها نمي‌دانند كه شما از درآمد نامشروع گرفتي. آن ها مي‌خورند؛ فردا روز قيامت جوابش را شما باید بدهي. حرام است شما زن و بچه‌تان را از غذاي حرام سير بكني. اگر جنسي را از بازار مي‌خري شما پولش را مي‌خواهي بدهي؛ پولش را می خواهی از حرام بدهي؛ اين معامله‌اي كه شما مي‌كني اين معامله باطل است. آقا؛ مي‌روي فرش می خری؛ يخچال مي‌خری؛ بنا داري پولش را از حرام بدهي. پول از حرام، حالا از حرام اينه كه اصلش حرام است يا اين كه نه، پولي است كه حق الله را ندادي؛ مظالم در اين پول هست؛ حقوق مردم در اين پول هست؛ به هر مقداري كه مظالم، حق مردم، حق صاحبان خمس، حق صاحبان زكات در اين پول هست؛ به همين مقدار اين معامله باطل است و شما مالك اين جنسي كه خريدي نمي‌شوی. مسأله، مسأله ی «حرام و حلال» است.

يك مساله‌اي را توی  مسجد گفته بودم؛ اين جا جمعيت بيشتر است و جايش است كه عرض كنم؛ تكرار مي‌كنم. اگر يك بابايي از دنيا برود؛ حقوق مردم، درونِ مالش باشد، خمس نمي‌داده، زكات نمي‌داده، ورثه ی او حق ندارند تا خمس و زكات را ردّ نكردند، تا بدهي هاي اين ميت را ردّ نكردند، حق ندارند در خانه ی او تصرف كنند. حق ندارند در اموال او تصرف كنند. اگر تصرف بكنند اين تصرف حرام است؛ غيرشرعي است. بايد با اجازه ی صاحبان خمس باشد. با اجازه ی صاحبان زكات باشد يا با اجازه ی طلبكارها باشد. برادر عزيز؛ اسلام فقاهت اين است. اگر اين پياده بشود چه مي‌شود مردم راحت مي‌شوند. همه راحت مي‌شوند. بازار احساس امنيت مي‌كند. روستايي احساس امنيت مي‌كند. شهري احساس امنيت مي‌كند؛ امنيت اقتصادي. اين نكته را دور نشويم و يادمان نرود. نمازمان اين است. وضويش اين است. در وضوي نماز ما كه عبادت است ومقدمه ی نماز هست، اقتصاد هست؛ اقتصاد سالم، اقتصاد صحيح، اگر يك كسي هر روز وضو مي‌گيرد، غسل مي‌كند، نماز می خواند، فرشش غصبي نباشد، زمينش غصبي نباشد، لباسش غصبي نباشد، آب وضويش غصبي نباشد، آب غُسلش غصبي نباشد. يك مسأله ی ديگر هم اينجا بگويم: به سازمان آب مربوط می شود و به مردم مربوط مي‌شود. شما اگر حقّ انشعاب ندهي، اگر حقّ انشعاب آب ندهي، كنتور را از سازمان آب نگيري، از خانه ی همسايه‌تان لوله را وصل كني به خانه‌تان بياوريد، غسل بكني، وضو بگيري، سازمان آب نفهمد، اين وضو و غسل اشكال دارد. اين وضو باطل است. اين غسل باطل است. شما بايد برويد حق انشعاب بگيريد؛ چون امام بزرگوارمان دولت را مالك مي‌داند.
من در اين رابطه اين آیه را ترجمه می کنم و يكي دو تا حديث هم هست در رابطه ی با مال حلال و حرام براي تان ترجمه مي‌كنم؛ خطبه ی اول را به پايان مي‌برم. «لَيْسَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فيما طَعِمُوا» خدا در قرآن، آيه ی 92 سوره ی پنج، سوره ی مائده مي‌فرمايد: باكي نيست برآنهايي كه ايمان مي‌آورند و عمل صالح مي‌كنند. بر آن ها باكي نيست در آن چيزهايي كه مي‌خورند. غذايي كه مي‌خورند نوش جان شان، غذاهایی که می خورند نوش جان شان. چون مؤمنند. چون عمل صالح مي‌كنند. كِي نوش جان شان؟ كِي گوارا باد بر آن ها؟ «إِذا مَا اتَّقَوْا» آن وقتي كه این ها در تهيه  ی اين غذا، در تهيه ی مواد غذايي تقوا را پيشه كنند. آقاي كشاورز، آقاي كاسب، آقاي كارگر، كارفرما، تقوا را پيشه مي‌كند. مراقب است. مواظب است، نكند یک وقت حق کشاورز مخلوط مالَم بشود. حق كارگر  [را] ندهم. حق سختي كار، توی تونل داره کار می کند؛ غبار مي‌خورد؛ حق لباس دارد؛ لباس كار احتياج دارد؛ من اين ها را بِهِش ندهم و اين ها را به جيب بزنم. نكند اين كار را بكنم. اگر یک آقايي اين كار را نكند، تقوا پيشه بكند؛ آن چه كه مي‌خورد، آن چه كه مي‌پوشد، ازدواجي مي‌كند، مسافرتي كه مي‌رود، پسر زن می دهد، دختر شوهر می دهد، همه ی اين ها بر او حلال است.

دوم: «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» خب حالا تهيه كرد؛ بدست آورد؛ تقوا را رعايت كرد؛ دوباره با آن پول هاي حلالي هم كه بدست آورده، تلاش كرده، با تقواي اولي؛ اين نكته را خوب توجه كنيد. با مرحله ی اول تقوا، اصلِ درآمد را مشروع بدست آورده؛ اصل درآمد را از ممرّ صحيح و حلال بدست آورده؛ حالا نوبت به مصرف مي‌رسد، در مصرف هم نياز به تقوا دارد. در مصرف خرج مي‌خواهد بكند حيف و ميل نمي‌كند؛ بي‌جا خرج نمي‌كند؛ اسراف نمي‌كند؛ تبذير نمي‌كند؛ به‌جا مصرف مي‌كند؛ اين جا هم نياز به تقوا دارد. مصرف هم به تقوا نياز دارد.«وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» در مصرف هم ايمان دارند؛ عمل صحيح مي‌كنند؛ به‌جا مصرف مي‌كنند و تقوا را در مصرف رعايت مي‌كنند؛ صَرف حرام نمي‌كنند؛ صَرف گناه نمي‌كنند؛ اسراف نمي‌كنند و حالا مرحله ی مصرف هم مراقبت كردند؛ اضافه آوردند؛ اضافه آوردند؛ چه مي‌كنند؟ به خودشان رسیدند؛ به خانواده‌شان رسيدند. نياز خانواده‌شان را برطرف كردند؛ اضافه آوردند؛ «الحمدلله رب العالمين» یک مقداريش توی بانك است. يك مقداري توی منزل است. پس‌انداز كردند. آقا شده سرمايه‌دار، حالا صدهزار تومان، دويست هزار تومان، از حلال، چه اشكالي دارد؟! چه اشکالی دارد؟! معيار، «حرام و حلال» است. كار كرده، زحمت كشيده، رفته كوره ی آهك، كوره ی گچ، كوره ی آجر، رفته عرق ريخته، پول درآورده. از حلال هم بدست آورده. يك قَران هم حرام مخلوط مالش نشده؛ كاسب بوده طبق مسائل فقهي تجارت كرده، از حرام بدست نياورده؛ چه اشكالي دارد؟! دويست هزار تومان سرمايه برايش مانده، سیصد هزار تومان برایش مانده، پنج سال گذشته، نيم ميليون تومان شده، اشكالي دارد؟! هيچ اشكالي ندارد. كجايش اشكال دارد؟!. رفته اين را يك كارگاه تهيه كرده، يك كارخانه وارد كرده، از حلال اشكالي دارد؟! نه؛ اما بدنبالش خدا مي‌فرمايد «وَ أَحْسَنُوا» حالا كه خدا بِهِتان داد؛ احسان بكنيد. توی اين شهر خدا مي‌داند گاهي وقت ها يك نامه‌هايي به من مي‌دهند كه نمي‌دانم چه بكنم. پريروز بود؛ يك نامه آوردند بِهِم دادند. گفتند: فلان خانواده، خودش مريضه، دو- سه سال است، مريض است. توی بستر افتاده، سي هزار تومان بدهكار است. هفت - هشت نفر عائله دارد. كميته ی امداد چه قدر می تواند بِهِش بده؟ بهزيستي چه قدر می تواند بِهِش بدهد؟ از اين خانواده‌ها چه قدر توی اين شهر و روستاها باشند. كي به اين ها برسد؟! «وَ أَحْسَنُوا». سپس اين آقاي بازاري كه از حلال پول بدست آورده؛ اداري ای كه از حلال بدست آورده؛ كشاورز و كارگري كه از حلال بدست آورده؛ احسان هم مي‌كند. نيكي مي‌كند؛ بذل و بخشش مي‌كند؛ يتيم را، مسكين را، فقير را «وَ یُطْعِمُونَ‏ الطَّعامَ‏ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً» اطعام مي‌كنند به خاطر خدا؛ انفاق مي‌كنند؛ احسان مي‌كنند به خاطر خدا. به مسكين، به يتيم، به فقير.

چطور مرا شب خواب بِبِره توی رامهرمز، آن خانواده ی فقير، مريض، هفت - هشت تا بچه دورش را بگیرند؛ قرض داشته باشد؛ هيچ درآمدي هم نداشته باشد؛ زن او چه بكند؟! دختر او چه بكند؟! از آن روستا نامه بنويسد من نُه نفر عائله دارم؛ مريضم؛ بايد بروم دكتر؛ نمي‌دانم چه بكنم؛ به دادم برسيد. دارم تباه مي‌شوم. از آن جا نامه بنويسد مادر من، كنار خیابان سبزي فروشي مي‌كند. هفت -  هشت تا بچه داريم. چه جوري ما اين ها را اداره كنيم. دولتِ در حال جنگ، مملكتي كه در حال جنگ است. معجزه كرده اين جمهوري اسلامي، امروز براي رسيدن به همين خانواده‌ها من از بهزيستي خبر دارم كه حدود هزار و خُرده‌اي خانواده زیر پوشش است؛ با طرح شهيد رجايي كميته ی امداد چقدر زير پوشش است آن هم تقريباً در حدود هزار خانواده زیر پوشش هستند. اما به اندازه‌اي كه مي‌تواندكمك مي‌كند. هلال‌احمر مي‌رسد. جاهاي ديگر هستند مي‌رسند. برادرها و خواهرهایي هستند، مي‌رسند. ما اين مشكلات را چه جوری حل كنيم؟! مسأله ی ازدواج جوان ها؛ خواهرها و برادرهایي هستند، این ها نياز دارند. كي بايد بِهِشان كمك بكند؟! می آید، مي‌گويد: من مي‌خواهم ازدواج بكنم؛ هيچي ندارم. یک جوان است از سربازي آمده، كار هم ندارد. مي‌خواهد ازدواج بكند. اگر ازدواج نكند به فساد مي‌افتد؛ به گناه مي‌افتد؛ بايد كمكش كرد. كي بايد كمكش كند؟! «وَ أَحْسَنُوا» سپس اين آقایان باتقوا كه از درآمدِ صحيح و حلال پول بدست مي‌آورند مي‌آيند احسان مي‌كنند. مسجدشان را، حسينيه‌شان را، شهرشان را، فرهنگشان را، جبهه‌شان را، فقراي شان را، مساكين و ايتام شان را مي‌رسند. از يك طرف اين ها را داريم؛ از يك طرف من چي بگويم؟! چي بگويم؟! باز این بردارهایی که اين جا نشستند؛ خواهرهایي كه اين جا هستند از اين جا بیرون رفتند؛ دلگير نشوند از ما؛ از يك طرف اين ها را داريم؛ از يك طرف هم بعضي‌ها [را] داريم كه گويا توی ايران نيستند. گویا اهل اين مملكت نیستند. گويا اصلاً اين ها احساس درد نمی کنند از اين فقرا و ايتام و از  این گرفتاری هایی که مردم دارند. مگر دولت مي‌تواند به همه ی اين گرفتاري ها برسد. آن ها احسان نمي‌كنند سَرِشان را بخورد؛ آن ها دست يتيم را نمي‌گيرند سَرِشان را بخورد؛ آن ها خون همین يتيم را مي‌مكند. همان خانواده‌ی بي‌سرپرستي كه بايد از كميته ی امداد بيايد يك چيزي بگيرد، برود، بخواهد چيزي بخرد. من نمي‌دانم. آن آدم شماها نيستید؛ باز اين جا من تأكيد مي‌كنم. آقايان بازاري های متدّين محترم؛ ما با شما نداريم. ما با آن چندتا، چندتايي داريم كه در شما نفوذ كرده‌اند؛ رخنه كرده‌اند و آبروي شماها را هم دارند مي‌برند. ما با آن ها داريم. سراغ او مي‌رود جنس را چند برابر و چندين برابر مي‌فروشد.

حالا من حديث ها را بخوانم. سه تا حديث يادداشت كردم كه این احاديث خيلي احادیثِ با ارزش و مهمّي است.

يك حديث از مفضّل بن عمر است؛ شاگرد امام صادق(علیه الصلاۀ و السلام)؛ مي‌فرمايد: من خدمت امام صادق بودم «فَذَكَرْنَا الْأَعْمَالَ»‏ اسم اعمال و افعال را بردم. امام صادق (علیه الصلاۀ و السلام) فرمود: چي مي‌گويي؟! ساكت باش؛ كدام عمل؟! امام به دنبالش اين بيان را مي‌فرمايد: «فَقَالَ مَهْ‏ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ» ساكت باش؛ استغفار كن. «ثُمَّ قَالَ لِي إِنَّ قَلِيلَ الْعَمَلِ مَعَ التَّقْوَى خَيْرٌ مِنْ كَثِيرٍ بِلَا تَقْوَى»  بدان؛ آدم يك كار بدون ...... استغفار بکند. خوب توجه کنید .................... برادرهایي كه خدای ناکرده یک وقت عمل زده مي‌شويم دل مان مي‌خواهد زیاد كار بكنيم؛ اما كار خوب، کار صحيح، کار باتقوا، خيلي به ‌فكر این نيستيم؛ امام مي‌فرمايد: يك كار باتقوا خيلي بهتر از اين است كه آدم خيلي كار بكند اما بي‌تقوا كار بكند. امام مي‌فرمايد: آدم صله ی رحم بكند، عیادت مريض بکند، به ايتام انفاق بكند، اما وقتی درِ حرام به رويش باز می شود وارد بشود، اين، كارش ارزشي ندارد. آن آدمي كه نمي‌تواند انفاق كند، احسان كند، دستگيري از يتيم بكند، اما وقتي در حرام به رويش باز مي‌شود فوري برمي‌گردد اين آدم خيلي ارزشش از آنی که خيلي هم كارهاي خیر می کند بيشتر است. اين يك حديث.

حديث دوم؛ «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع):‏ ثَلَاثٌ‏ مَنْ‏ كُنَّ فِيهِ زَوَّجَهُ اللَّهُ مِنَ الْحُورِ الْعِينِ». سه چيز است كه اگر در آدم باشد خداوند به او حورالعين روزي مي‌كند؛ تزويج مي‌كند به او حورالعين را، من نمي‌دانم «كَيْفَ‏ شَاءَ » دارد. «کَيْفَ‏ شَاءَ»ش منظور اين است كه هر حورالعيني را كه دلش بخواهد يا هر عددي كه دلش بخواهد. منظور عدد است؛ هر تعدادي كه بخواهد حورالعین بِهِش مي‌دهند يا هر حورالعيني كه دست رويش بگذارد انتخابش بكند بِهِش مي‌دهند. به هر صورت سه كار است كه هر كسي انجام بدهد حورالعين بِهِش مي‌دهند. « كَظْمُ الْغَيْظِ » فرو بردن و خوردن غيظ و غضب و خشم؛ تا اوقاتت تلخ مي‌شود از همكارت ...... آن ها را خدا حورالعين بِهِشان تزويج مي‌كند. سوم: «وَ رَجُلٌ أَشْرَفَ عَلَى مَالٍ حَرَامٍ فَتَرَكَهُ لِلَّهِ» آن آدمي كه دستش به مال حرام برسد بتواند از مال حرام، از بيت‌المال، از بودجه ی دولت بردارد به جيب بزند؛ اما نكند از شريك، از كارگر زيردست، از شريك مغازه، بتواند از صاحب مغازه به جيب بزند، اما نزند؛ اين آدم را خدا روز قيامت حورالعين بِهِش تزويج مي‌كند. اجتناب از حرام. اين حديث دوم.

حديث سوم؛ حدیث سوم، طلب حلال است. عن النبي (ص) «من بات‏ كالّاً من طلب‏ الحلال‏ بات مغفوراً له» كه شب خسته به‌خاطر كار حلال و طلب حلال بخوابد؛ مي‌خوابد در حالي كه گناهان او آمرزيده شده، بخشيده شده، آقاي كارگر؛ قدر خودت را بدان. آقاي كشاورز؛ قدر خودت را بدان. برادرهایي كه توی گروه‌ها كار مي‌كنيد، طلب حلال بكنيد؛ از حرام اجتناب بكنيد. شب كه مي‌خوابيد بدنتان خسته‌است شما مي‌خوابيد در حالي كه گناهان تان آمرزيده شده. مي‌خوابد اما گناهانش آمرزيده شده است. دوم عن النبي: «مَنْ‏ أَكَلَ‏ الْحَلَالَ قَامَ‏ عَلَى‏ رَأْسِهِ مَلَكٌ‏ يَسْتَغْفِرُ لَهُ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْ أَكْلِهِ »‏ پيغمبر اكرم مي‌فرمايد: كسي كه غذاي حلال بخورد، سر سفره مي‌نشيند......... بايد هم همين طور غذا تهيه مي‌كرد از حلال؛  اما چون رفته از حلال تهيه كرده و گِردِ حرام نگشته خدا يك مَلِك را مأمور مي‌كند كه براي او استغفار و طلب آمرزش بكند. اين راجع به غذاي حلال، راجع به حرام هم يك حديث دیگری براي تان بگويم كه انشاءالله اين حديث آخري است و آن هايي كه خداي ناكرده يك وقتي از حرام درآمدهایی دارند آن ها توجه كنند. پول حرام بد عاقبت است؛ عاقبت خوشي ندارد. اين هم حديث، مي‌فرمايد: از امام صادق (علیه الصلاۀ و السلام) «مَنْ‏ كَسَبَ‏ مَالًا مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ‏، سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْبِنَاءَ وَ الْمَاءَ وَ الطِّينَ». هركسي كه كاسبي بكند پول حرام بدست بياورد؛ خداوند سه چيز را بر اين آدم مسلط مي‌كند بنا را، ساختمان را، ساختمان سازي را بر اين آقايي كه از حرام پول بدست آورده خدا مسلط مي‌كند. گِل و آب را بر اين آدم مسلط مي‌كند که چه کار بکندكه هِي اين پول هاي حرام را بردارد برود خوشحال هم باشد؛ ذوق هم بكند؛ برود خاك را تبديل به سنگش بکند؛ آجرش بكند؛ آهنش بكند؛ بيايد بگذارد روي هم آپارتمان و مستغلاتش بكند. فردا هم عزرائيل بيايد بخواهد جانش را بگيرد، هِي به آپارتمان ها نگاه بكند ببيند آپارتمان هاي چند طبقه، ساختمان های شيك مانده، اين آقا را هم دارند بَرَش می دارند، مي‌برند. كسي كه از حرام پول بدست بياورد پولش صرف خودش نخواهد شد. آجر و ساختمان و بنا مي‌شود و فردا معلوم نيست نصيب كي مي‌شود. حالا محمدرضا را ببينيد؛ حالا هويدا را ببینید؛ حالا آموزگار را ببینید؛ شريف‌امامي را ببينيد؛ اين خبيث‌ها را ببينيد؛ كه آن روزها از راه های حرام آن پول ها را بدست آوردند. رباخوارهای دیروز را ببينيد. كه چه جور فرار كردند يا مُردند؛ دِقّ كردند و حالا بايد جواب آن چه كه گذاشتند بدهند و بچه‌هاي شان هم اگر توبه نكنند، حق صاحبان حق را برنگردانند و ندهند فردا گیرند؛ بايد جواب بدهند.

اين نكته را اضافه كنم كه آقا شما توی رساله ديديد، شنيديد، كه آدم جُنُب مسجد نمي‌تواند، آدمی که جُنُب هست، مسجد نمی تواند برود. آدمي كه وضو بايد بگيرد مُحدِث هست دست روي قرآن نمي‌تواند بزند. چطور شد جنابت مباح است؛ آدم شب مي‌خوابد محتلم مي‌شود؛ جنب می شود؛ اين مباح است اشكالي ندارد. اما چطور يك كار مباح را انجام داده، توی مسجد نمي‌تواند برود ولي يك آدم شكمش را از حرام پر كرده اين آدم چه جوري مي‌خواهد قرب به خدا پيدا بكند. چه جوري خدا در محضر خودش اين ‌آدمي كه شكمش را از حرام پر كرده [را] راه بدهد. دعاي اين مستجاب نمی ‌شود در روايت دارد شما اگر مي‌خواهيد دعاي تان مستجاب بشود، غذاي حلال بخوريد. كسي كه غذاي حرام مي‌خورد دعايش مستجاب نمي‌شود. قرب به خدا نمي‌تواند پيدا بكند. اين را چه جوري توی خانه ی خدا راه بدهند. توی بهشت راهش بدهند. چه جور؟! با چه اميدي؟! اميدواريم انشاءالله معيارهاي ما در سايه ی اسلامِ فقاهت، در سايه فرهنگ اصيل اسلام تغيير بكند. جوان هاي ما به خصوص به رساله برگردند. به اسلام فقاهت برگردند. به «حرام و حلال» برگردند و معيار را «حرام و حلال» قرار بدهند كه در آن روايت که باز من يادداشتش كردم؛ مي‌فرمايد: هر كسي كه يك لقمه حرام در شكم او باشد ملائكه ی آسمان و زمين او را نفرين مي‌كنند. پيغمبر فرمود؛ فرمود: هر كس كه يك لقمه ی حرام، حرام چيست: مال مردم. حواس مان را جمع كنيم فرصتش نيست كه عرض كنم. بترسيم از خدا؛ تقوا را؛ تقوا را؛ تقوا را در مغازه تقوا را در اداره؛ تقوا را در خانه؛ تقوا را در مزرعه؛ و تقوا را در همه جا. چه قدر زيباست. آن آقا آمد، گفت: 23000 تومان پول گم كردم. فرداي آن روز دیدم يك آقايي آمد و گفت من 23000 تومان پول پيدا كردم. چقدر ارزش دارد. اين اسلامِ فقاهت است. آن آقا كه پيدا كرده گفته مال مردم است. حرام است؛ بِبَرم بدهم. پريشب در مسجد، آني كه گم كرده بودگريه مي‌كرد. اما فردا صبحش آني كه پيدا كرده بود آمد گفت: 23000 تومان پيدا كردم. مَرد مي‌خواهد. خدا به اين آدم حورالعين فردا تزويج مي‌كند كه از 23000 تومان گذشت. زمان طاغوت، يك راننده يك كيف، تهران، 150000 تومان پول و يك مقدار طلا و چه تویش بود پيدا كرده بود، رفت اعلام كرد. از طریق راديو صاحبش پيدا شد. اين نشانه ی ايمان است و تقوا؛ اسلام مي‌خواهد در سايه ی نماز، در سايه ی وضوي اين چنيني و تقوا و «حرام و حلال» اين جور جامعه تربيت كند.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏»
«وَ الْعَصْرِ -  إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي‏ خُسْرٍ - إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»

 

--------------------------------------------------------- خطبه دوم ---------------------------------------------------------

 

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله رب العالمین و به نستعین. الصلاۀ و السلام علی خیر خلقه ابی القاسم محمد «صلی الله علیه وآله المعصومین و لعنۀ الله علی أعدائهم اجمعین». الصلاۀ و السلام علی مولانا امیر المؤمنین علی بن ابی طالب و الصلاۀ و السلام علی الصدیقۀ الطاهرۀ فاطمۀ الزهرا (علیها سلام) و الصلاۀ و السلام علی  الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و الخلف الهادی المهدی «حججک علی عبادک صلواتک علیهم اجمعین».

 أعوذ بالله من الشیطان الرجیم؛ «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ‏ لِيُذْهِبَ‏ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا» در خطبه دوم بايد خدمت برادران و خواهران عرض كنيم هفته‌اي كه گذشت سالگرد رحلت صديقه ی طاهره فاطمه زهرا(ع) بود كه هفته گذشته قدری اشاره شد. بايد هر سال كه ميلاد و شهادت اين بزرگان پيش مي‌آيد در سالگرد ميلاد و شهادت اين بزرگان، خاطره ی آن ها براي ما تجديد بشود. در اين خطبه ی دوم خيلي كوتاه به برادران و خواهران عرض مي‌كنم كه بر ما هست كه اين بزرگان را بشناسيم؛ ويژگي‌ها و خصوصيات زندگي فردي، اجتماعي، سياسي، عبادي اين بزرگان را بفهميم. زندگي بزرگ‌بانوي اسلام براي زنان ما، براي دخترهاي ما، امروز از هرچيز لازم‌تر است كه مورد مطالعه قرار بگيرد. سخت جامعه ی زن ما امروز به فاطمه نياز دارد. به عنوان الگو، به عنوان اسوه، چگونه شوهرداري كردن، چگونه خانه‌داري كردن، چگونه بچه‌داري كردن، چگونه وارد صحنه ی سياست شدن، چگونه عبادت كردن و چگونه در رابطه ی با مردها و اجتماع زندگي كردن؛ عفاف و حجاب. امروز زنان ما بيش از هر زمان به فاطمه نياز دارند. دو نكته ی كوچك را عرض مي‌كنم. آن روزگاري كه به علي فشار اقتصادي، سخت فشار مي‌آورد اين زهراست كه به عنوان همسر در خانه ی علي پشم‌ريسي مي‌كند؛ با دستاس كردن، جوآرد مي‌كند؛ خمير مي‌كند؛ نان تهيه مي‌كند؛ نمي‌گذارد زندگي علي فلج بشود؛ متلاشي بشود. خود علي مي‌رود باغباني مي‌كند؛ قنات آباد مي‌كند؛ پولش را خرج مساكين و فقرا مي‌كند اما زهرا داخل خانه اين جوري كار مي‌كند. دوم: هيچ گاه زهرا در رابطه ی با شوهر اظهار نداري، اظهار بي‌چيزي، اظهار نياز و احتياج نمي‌كرد و از علي بهانه نمي‌گرفت. تا آخر عمر علي اين آرزو را در دل داشت كه همسر او يك بار به او بگويد من فلان چيز را مي‌خواهم. اگر زنان ما با مردان شان اين چنين پايه ی زندگي را بريزند و مردان هم مثل علي با همسرشان آن جور ملاطفت و ملايمت داشته باشند و همكاري كنند؛ داخل منزل بروند عدس پاك كنند؛ توی آشپزخانه بروند كنار خانم، با او همكاري كنند؛ اين زندگي‌ها زندگي علي و فاطمه مي‌شود و فرزنداني كه از اين زندگي‌ها متولد مي‌شوند آن ها فرزنداني خواهند شد كه فردا به درد جامعه و اسلام مي‌خورند. اين مطلب اول.

دوم؛ سالروز شهادت آيت‌الله مجاهد، فقيه مبارز، رباني بود؛ رباني شيرازي، عضو شوراي نگهبان. اين كه سال 45 و 46 كه بنده براي چند روزي 5060 روزي با شهيد محمد منتظري در قزل قلعه بوديم ايشان زندان بودند هیجدهمین بارشان بود كه آن سال ايشان زندان رفته بودند؛ سال 45 ،آيت‌الله رباني شيرازی هیجدهمین بارشان بود كه به زندان رفته بودند. بعد تا پيروزي انقلاب دو سال، سه سال، يك روز ايشان آسايش نداشتند. شب ها توی خانه‌شان بريزند؛ بچه‌ها شان و خانواده‌شان را ناراحت بكنند؛ شكنجه بكنند؛ شكنجه‌هاي كشنده، آن روزها را گذراند. انقلاب پيروز شد؛ در كنار امام مسئوليت ها را به دوش گرفت تا عضويت شوراي نگهبان و آخر هم به راه خدا شربت شهادت نوشيد. راه خدا و راه اسلام فقاهت.

مطلب سوم؛ اين روزها بوق هاي تبليغاتي اجانب و دشمنان ما سخت به كار افتاده؛ خيلي قوي و گسترده؛ چه مي‌گويند؟ اين نكته را از برادرها و خواهرها تقاضا مي‌كنم خوب توجه كنيد. آن چه که اين روزها روی او پافشاري دارند و تبليغات مي‌كنند اين كه اسلامِ ملّاها، اسلام جمهوري اسلامي، اسلامِ ارتجاعي است. اسلامي است كه دارد مردم را به عقب برمي‌گرداند. اين اسلام، اسلامي است كه مقابل اسلام مترقي، اسلامِ پيش‌رو و متمدّن ايستاده. اين را اسرائيل مي‌گويد؛ اين را آمريكا مي‌گويد؛ اين را فرانسه مي‌گويد. آي معلّمین ما و فرهنگيان ما و زنان ما و جوانان ما، خوب فكر كنيد. اين ها كدام اسلام را اسلام ارتجاعي كه مردم را به عقب برمي‌گرداند و كدام اسلام را اسلام مترقّي، آن اسلام شاه فهد، اسلام شاه حسين، اسلام محمدرضا شاه، اسلام مترقي است. آن اسلامي كه درون اين كشور مرد با مرد ازدواج كرد؛آن اسلامي كه در شيراز، پشت شيشه، عمل جنسي را به مردم نشان دادند روز ماه رمضان؛ آن استخرهايش بود؛ آن لب درياش بود؛ آب شب ‌نشيني‌هاش بود؛ آن كاباره‌هاش بود؛ آن جزيره كيشش بود؛ آن جشن 2500 ساله‌اش بود؛ آن چيزهايي كه اين جا بود و الان در اردن هست و الان در مصر و در ساير كشورها هست.آن اسلام را، امروز آمريكا اسلام مترقّي معرفي مي‌كند. آن اسلامي كه زنان چند شوهر و چندين شوهر داشته باشند؛ آن اسلامي كه دخترها هنوز به خانه ی شوهر نرفتند چندتا بچه بياورند؛ آن اسلامي كه درون آن اسلام، هركس از هر جا بتواند و بخواهد پول دربياورد؛ حتي از طريق فروختن ناموس اشكالي نداشته باشد؛ لانه ی فساد درست كنند پول دربياورند؛ آن اسلام مترقّي اين هاست. مي‌گويند: اسلام ارتجاعي امروز آمده؛ اسلام جمهوري اسلامي كه حرام و حلال را به ميان آورده؛ زنان ما را به عفاف و پاكي و طهارت برگردانده؛ جامعه را آزاد كرده، براي ما استقلال آورده؛ امروز مملكت ما رو به شكوفايي دارد. پيش مي‌رود؛ رو به خودكفايي دارد پيش مي‌رود؛ مردم ما اين ‌همه آثارِ موفقيت‌و دستاوردهاي انقلاب را مي‌بينند؛ این اسلام امروز، اسلامی که در رأسش امام است. اسلامي كه این مجلس شورا را دارد؛ اسلامی که شوراي نگهبان، ناظر بر مجلس شوراي اسلامي او هست. قوانين بايد اسلامي تصويب بشود؛ اسلامي اجرا بشود؛ اين اسلامي كه توجه كنيد ديروز زمان طاغوت شما اگر مي‌خواستيد مسئولين را ببينيد دسترسي بِهِشان نداشتيد؛ اما امروز توی اين جمهوري اسلامي مسئولين با پاي خودشان راه مي‌افتند مي‌آيند سراغ مردم؛ استاندارش می آید اينجا مي‌نشيند ملاقات عمومي اعلام مي‌كند. نماينده ی حاج ‌آقاي خامنه‌اي مي‌آيند توی رامهرمز اين شهر بسته و كنار افتاده، سي ساعت و بيشتر توی اين شهر مي‌ماند؛ ناشناخته توی بازار مي‌رود؛ توی اداره مي‌رود؛ توی محله‌ها مي‌رود؛ همه‌جا مي‌رود از مردم مشكلات را مي‌پرسد؛ مي‌برد براي رئيس‌جمهور، ناشناخته، گزارش مي‌دهد. اين جمهوري ‌اسلامي كه پيام هشت ماده اي امام، هيئت پي گيري و بعد هم، همين الان كه دارم صحبت مي‌كنم سه - چهار روز است که مأمورين تحقيقاتي، شكاياتي كه از رامهرمز به هیئت پی گیری امام داده شده، آمدند اين جا دارند پيرامون شكايات تحقيق مي‌كنند. ببينند که آیا اين شكايات صحيح است يا نه؛ اين جمهوري‌اسلامي امروز جمهوري‌اسلامي ارتجاعي است از نظر اسرائيل و گروهك‌ها هم؛ بچه گروهك‌‌ها هم، همه جا توی مدارس دارند این روزها تلاش مي‌كنند؛ توی شهرها، توی مملکت دارند تبليغ مي‌كنند؛ حواس تان را جمع كنيد؛ اگر پاي اين اسلام زنده، پاي اين اسلام اصيل، پاي اين اسلامي كه پيامبر آورده و امروز امام ما همان را مي‌گويد كه پيغمبر فرمود، نايستيد؛ آن ها كاري بكنند كه فردا شما هم باور كنيد اين اسلام ارتجاعي است؛ فردا خود شما هم باور كنيد كه اين اسلام زنده، اين اسلامي كه امروز كمر آمريكا را شكسته، كمر شوروي را شكسته، در برابر دشمنان اين جور ايستاده، روي پاي خودش ايستاده. ديروز وزير كشور مي‌فرمود كه ما يك قران از كشورهاي ديگر وام تا به حال نگرفتيم. یک ميليون و نيم افغاني و اسير عراقي و آواره ی عراقي در كشور ما هست. جمهوري‌اسلامي تحمل مي‌كند. روزي چقدر ميليون بودجه ی جنگ -  من الان دقيقا نمي‌دانم اين نقص از بنده است كه نمي‌دانم دقیقاً بودجه ی  جنگ، خرج جنگ، در روز چقدر است - حدود 300 ميليون است؛ در روز بيشتر و كمتر است؛ جنگ را دارد تحمل مي‌كند. اما يك قران از جاي ديگر وام نمي‌گيرد؛ ولي عراق را نگاه كنيد اين همه كارخانه ها را ببينيد؛ اين همه روستاها را ببينيد؛ پيشرفت‌ها را ببينيد؛ این جمهوري‌اسلامي را ارتجاعي معرفي مي‌كنند؛ آن ها را مترقي و آقايان در پاريس نشستند، شنيديد امروز صبح آقايان در پاريس و جاهاي ديگر نشسته بودند، چه حرف هايي مي زدند؛ به پيروان خودشان در ايران دستور مي‌دادند. مي‌گفتند:99درصد، ببينيد 99 درصد مردم ايران از جمهوري‌اسلامي برگشتند؛ يك درصد با جمهوري ‌اسلامي است و شروع كنند اين ها فعاليت كنند تا باز بني‌صدرخان؛ مسعود خان را؛ رضاخان را؛ همان توله‌اي كه ديروز توی اين كشور بود؛ توی حوض شير کودک بود او غوطه‌ور بود؛ براي اين كه پوست بدنش نرم شود اما فيلم تلويزيون را در روستاهاي خرم‌آباد شما پريشب ديديد؛ روستايي كه با هلي‌كوپتر رفتند آنجا پياده شدند؛ چهار روز بايد با قاطر و اسب بروند؛ آن روستا، هنوز اين روستايي‌ها دكتر نديده بودند. او آن جا توی حوض شير پوست بدنش نرم شود؛ دكتر از آمريكا و كجا برايش بیاید؛ برود سالي چقدر تفريح كند؛ اين جا روستاهايش اين جور بود؛ اين آقا دوباره مي‌خواهد برگردد بیاید این جا؛ عرض شود كه رژيم شاهنشاهي، دمكراتيك ملي، دمكراتيك جمهوري‌اسلامي، دمکراتيك فلان و فلان درست بكنند. اينان اين خواب ها را براي شماها ديدند. اين مطلب سوم است كه بايد همه ی ماها حواس مان جمع باشد. اگر بِهِمان فشار مي‌آيد؛ اگر كمبودها یک مقداری ما را، نبودن گاز، کمبود گاز، كمبود چيزهاي ديگر، اين ها قابل تحمل است. بِهِمان فشار مي‌آورد؛ اما خطر، اين خطر است؛ آن ها رژيم شاهنشاهي برای تان مي‌خواهند بیاورند؛ آن ها دوباره مي خواهند دخترهايتان را لخت و عور كنند به خيابان‌ها بريزند؛ باز همان لب دريا و همان جشن هاي فلان را می خواهند زنده كنند. همان عرق‌فروش ها و كاباره‌ها را مي خواهند زنده كنند؛ اسلام مترقي مي‌خواهند براي تان بياورند. حواس تان را جمع كنيد.

در پايان از برادران جهادگر و رزمنده ی خودمان كه الان در نماز جمعه هستند؛ برادرهاي بسيج كه با اين حركت هاي طوفنده و خروشان شان مشت محكم را بر دهان شرقي‌ها و غربي ها مي‌كوبند. از اين برادران تشكر مي‌كنيم و به اين ها عرض مي‌كنيم که آري آن ها از آن چه كه مي‌ترسند، امام ما هست و اين اسلامِ فقاهت. اسلامِ ارتجاعي كه البته آنها مي‌گويند؛ ارتجاعي؛ آن ها از اين مي‌ترسند و از شما دلباختگان اسلام از شما مي‌ترسند. خدا يار و ياور شما؛ از اين ها تشكر مي‌كنيم و از آن عزيزاني كه در جبهه داريم و آرزو داريم که هرچه زودتر انشاءالله اين ها اين پايگاه را هم از آمريكا بگيرند كه انشاءالله منطقه از دست آمريكا و چنگال آمريكا آزاد بشود. در پايان تشكر داريم از خواهرهاي دبيرستان پروين اعتصامي كه اين خواهرهاي ما چون نمي‌توانند جبهه بروند آمده اند در اين بانك خوني كه [در] رامهرمز باز شده، عده ی زيادي، بلكه نزديك تقريباً به اكثر خواهرها رفتند آن جا و بعضي‌هايشان دوبار خون دادند براي رزمندگان كه وقتي آنجا رفتيم سرزديم دكترها خيلي با حالت بسيار شاد و خوشحال قدرداني مي‌كردند و مي‌گفتند شما هم تشكر بكنيد. از برادران و خواهران شهيدپرور حزب‌الله رامهرمز كه مرتّب كمك‌هايشان در رابطه با جبهه از روستايي‌ها مي‌رسد؛ الان من يادداشتهایي دارم كه اين يادداشت‌ها را اگر برسم اعلام بكنم در رابطه ی با كمكهاي برادران و خواهران به جبهه است كه پس از پايان خطبه اين ها را اعلام مي‌كنم.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏

إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ -  وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ في‏ دينِ اللَّهِ أَفْواجاً -  فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كانَ تَوَّاباً

 
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

[همان گونه که شهید موسوی دامغانی در پایان خطبه  تذکر داده اند گزارش ذیل پس از اتمام خطبه ی دوم توسط این شهید والامقام ارائه گردیده است]

از بازاريان و اصناف و خانواده شهداي رامهرمز جهت كمك به جبهه حق علیه باطل مبلغ 135 هزار تومان جمع‌آوري شده؛ البته هنوز ادامه دارد؛ صد و سی و پنج هزار تومان. خداوند انشاءالله به همه ی آن كساني كه در اين رابطه همكاري كردند؛ جمع‌آوري كردند و پول دادند؛ احسان كردند؛ بركت عطا بكند.

يك خواهري، همين الان كه مي‌آمدم اين النگو را فرستاده، يك آيه هم نوشته  اينجا كه «بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏»  «وأَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُمْ مِنْ‏ قَبْلِ‏ أَنْ‏ يَأْتِيَ‏ أَحَدَكُمُ‏ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْ لا أَخَّرْتَنِي إِلى‏ أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ‏» اين آيه، آيه ی جالبي است كه نشان دهنده ی ايمان و آگاهي اين خواهر است. انفاق كنيد از آن چه كه به شما روزي كرديم قبل از آن كه برسد يكي از شماها را مرگ، مرگ شما فرا برسد و بعدش بگويي: خدايا يك چند روز ديگر مرا زنده بدار تا بعد من، تو را تصديق بكنم و از صالحين و نيكوكاران باشم. قبل از آن كه شما، آن روز فرا برسد انفاق كنيد و فكر فرداي تان را بكنيد كه فردا روز پشيماني است و روز انفاق و كمك كردن نيست.

كمك هاي نقدي و جنسي مردم شهيدپرور را به اطلاع برادران و خواهران حزب‌اللّهي حاضر در نمازجمعه مي‌رسانيم. البته اين را ستاد پشتيباني داده؛ بعضي‌هايش هفته قبل اعلام شده بود. امور تربيتي 40150 ریال پول نقد و مقداري قند و تاید و صابون؛ نهضت سوادآموزي 16110 ريال پول نقد و مقداري صابون و تايد و كلاه پشمي؛ برادران جهادسازندگي حقوق يك روز خود را معادل 200 ريال؛ برادر ساقي 20 جفت كفش؛ برادر آئينه چي 2500 ريال پول نقد؛ برادر قنبري 1000 ريال؛ كمك هاي نقدي مردم شهر در تاريخ 61/12/12  سيزده ‌هزار و ششصد و هفتاد ريال بوده.
بعد احتياجاتي كه دارند  اين جا يادداشت كردند ؛  البته اين چيزها را به بنده ندهند كه اعلام بكنم؛ وقت برادرها و خواهرها را ما بعد از خطبه نگيريم. اين را خوب است قبل از اذان اعلان کنند؛ بين دو نماز اعلام كنند كه خب حالا من مي‌گذارم براي بعد.

البته یک عدّه از برادران و خواهران هم وجوهي را آوردند به خود بنده داده‌اند. آقاي محمديان 15000تومان از خودشان اختصاص دادند به جبهه كه قبلاً هم در سه نوبت كمك كرده بودند. مهاجر جنگ هستند؛ ايشان از آبادان اين جا آمدند؛ 25000 تومان هم قبلاً كمك كرده بودند. برادرها و خواهرهاي ديگر هم هستند كه كمك مي‌كنند و اين ها چيزهايي است كه خیلی براي ما جالب است. برادري آمده ديروز، میگه که دو تا از برادرهاي من توی بسيج بودند. اين ها از جبهه برگشتند؛ چرا نمي‌برند اين ها را؛ چرا اين ها را گذاشتند اينجا باشند. بگوييد زودتر اين ها را بردارند ببرند جبهه؛ يك برادري دوتا برادرش توی بسيج است مي‌گويد دو تا برادرم را بردارند ببرند.

خدايا به محمد و آل محمد قَسَمت مي‌دهيم امام عزيز ما را تا ظهور امام زمان حفظ بفرما؛ خدايا اين امّت حزب‌الله و شهيدپرور در صحنه را، پيرو اسلام و قرآن و امام بيش تر از پيش قرار بده؛ خدايا به همه ی ما استواري و ثبات قَدَم مرحمت بفرما؛ خدايا شرّ آمريكا و شوروي و عمّال شان را از سر ما كوتاه بفرما؛ خدايا رزمندگان ما را به پيروزي نهايي برسان؛ مجروحين مان را لباس عافيت بپوشان؛ شهداي مان را با شهداي بدر و احد وكربلا محشور بدار؛ خانواده‌هاي صبور و مقاوم شهدا صبر و استقامت بيشتر مرحمت بفرما؛ به خدمت‌گزاران جمهوري ‌اسلامي، مسئوليني كه در خدمت جمهوري ‌اسلامي هستند توفيق خدمت‌گزاري بيش تر را مرحمت بفرما.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته